گفتاری منتشرنشده از روح‌الله خالقی درباره حسین قوامی
لذت موسیقی اصیل ایرانی را با اشتیاق دل پذیرا باشید

گفتاری منتشرنشده از روح‌الله خالقی درباره حسین قوامی
تاریخ : چهار شنبه 13 شهريور 1392

به نظر او هر خواننده‌ای سبکی مختص خود و همینطور علاقه‌مندانی دارد ولی در بین خوانندگان قدیمی به استاد بنان، اقبال آذر، تاج اصفهانی، استاد شجریان، الهه، قمرالملوک وزیری و خانم روح‌انگیز علاقه‌مند بود. با استادان موسیقی هم دوستی و صمیمت خاصی داشت؛ مانند مرتضی‌خان محجوبی، مهدی خالدی، علی تجویدی، جلیل شهناز، استاد بهاری، حسین تهرانی و ارسلان درگاهی (نوازنده سه‌تار). در مورد بخش دوم سوال شما، معتقدم هر هنرمندی از شروع تا انتهای زندگی هنری، از استادان زمان خود الهام و بهره می‌گیرد.
‌آیا این درست است که مسعود قریشی، خواهرزاده حسین قوامی و پسرعمه شما در تشویق استاد به کار هنری‌شان نقش داشت؟ حتی در برنامه‌ای که در شبکه چهار صداوسیما به نام «نوای ایرانی» پخش شد، استادانی مانند داریوش پیرنیاکان، شاهین فرهت و. . راجع به استاد قوامی صحبت کردند. یکی از کسانی که در این برنامه دعوت شد، مسعود قریشی بود. از این برنامه‌ها اطلاع داشتید؟
در مورد قسمت اول سوال شما باید بگویم حرفتان کاملا درست است. در مورد بخش دوم به برنامه‌ای در شبکه چهارم اشاره کردید، من این برنامه را به خاطر نمی‌آورم، شاید در ایران نبودم ولی معتقدم پدرم علاقه ویژه‌ای به این خواهرزاده‌اش داشت و آقای قریشی هم علاقه خاصی به پدرم داشتند. پسرعمه‌ام پنجه‌ای گرم در ویلن دارد و شاهد بودم که پدر من گاهی با ساز آقای قریشی در کمال راحتی قطعه‌هایی را اجرا می‌کرد. آقای قریشی در سال‌های خدمت در رادیو با زنده‌یاد «داوود پیرنیا» مبتکر و مجری برنامه «گلها» در سال 1337 دوستی و سلام‌وعلیک داشت و روزی آقای پیرنیا از نسبت فامیلی پدرم با آقای قریشی مطلع می‌شود، به همین دلیل از او می‌خواهد استاد را با دعوت رسمی به رادیو همراهی و هدایت کند. سپس آقای قریشی پدرم را برای‌رسانیدن به استودیو گلها همراهی کرد. همچنین طی سال‌های گذشته از طرف رادیو فرهنگ و رادیو جوان نیز درخصوص استاد قوامی تلفنی با آقای قریشی صحبت و گفت‌وگوهایی انجام شده است.
‌آیا تاکنون آلبومی از آثار ایشان را جمع‌آوری و منتشر کرده‌اید؟
قبل از سال 57 به دلیل شرایط اقتصادی، هرچند کپی‌رایت به‌مفهوم واقعی وجود نداشت ولی هنرمندان در مقابل یکدیگر بسیار انعطاف‌پذیر بودند و اگر پدرم مایل بود آلبومی تکثیر کند، فکر می‌کنم مشکلی نبود ولی پدر من به دلایل مختلف این کار را نکرد. بعد از سال57 شرایط تغییر و تکثیر آثار، وضعیت کاملا متفاوتی پیدا کرد ولی استاد، قبل از فوت، اثر جدیدی را در استودیو ساخت که به بازار عرضه شد. بعد از فوت پدرم، فرزندان به دلیل اقامت در خارج از کشور و درگیر کار بودن قادر به تکثیر آثار ایشان نبودند. به‌خصوص برای تکثیر یک اثر که استاد فقط یک سهم از آن داشت و حقوق سایر هنرمندان در آن اثر، بایستی حفظ می‌شد، یک پروسه وقت‌گیر و پر دردسر بود که از توان ما خارج بود.
‌آیا اطلاع دارید قبل از انقلاب یا بعد از آن افرادی یا موسساتی آلبوم‌های او را بدون اجازه تکثیر کرده باشند؟
مصوبه‌ای را که سال‌ها قبل از انقلاب به اجرا گذاشته شده بود و در سال‌های 72 هم هنوز معتبر و قابل‌اجرا بود، در یکی از کتابخانه‌های ملی پیدا کردم. براساس این قانون هر اثری که در مقابل دستمزد در اختیار رادیو یا تلویزیون قرار گرفته باشد بعد از 30 سال از تاریخ واگذاری به تولیدکنندگان آن اثر برمی‌گردد. متاسفانه با اینکه از تولید آثار پدرم بیش از 30سال گذشته بود و توجه صداوسیما را به این مورد جلب کردم اما از آثار پدرم در رسانه‌ها استفاده می‌کنند و حتی آثارش را توسط موسسه فرهنگی سروش تکثیر و به فروش رسانده و از این بابت هیچ حق و حقوقی تاکنون برای بازماندگان او در نظر گرفته نشده است. در مورد افراد متفرقه باید بگویم تعقیب آنها به‌طور قانونی نهایتا به جایی نمی‌رسد و هنوز هم معتقدم کار بیهوده‌ای‌ست؛ تا زمانی که قانون کپی‌رایت یا حق تکثیر به معنای واقعی توسط دولت تصویب و به مرحله اجرا گذاشته شود.
‌در حال حاضر در رابطه با کارهای پدرتان از مسوولان کشور، مثل وزیرارشاد، ریاست صداوسیما و رییس‌جمهور جدید چه انتظاری دارید؟
جا دارد قبل از هر چیز انتخاب ریاست‌جمهوری جدید را به تمام ایرانیان و مسوولان کشور عزیز تبریک عرض کنم. آرزو می‌کنم دولت جدید برای همه هنرمندان واقعی و اصیل کشور که بخشی از فرهنگ و سرمایه‌های ملی ما هستند جایگاه ویژه‌ای را در نظر بگیرد. ضمنا از مدیریت صداوسیما هم به‌خاطر پخش صدا یا تصویر پدرم که باعث زنده نگاه داشتن نام پدرم در عرصه هنر می‌شود سپاسگزارم به خصوص شبکه آموزش، برنامه رادیو هفت که جوانان ما را با استادان نامدار و موسیقی اصیل ایرانی آشنا می‌کنند. همچنین شنیده‌ام که گاهی هم یک ضبط ویدیویی قدیمی را که در زمان حیات پدرم که در آن تصنیف «جوانی» را در منزل سابق ما در خیابان دولت (قلهک) خوانده و توسط صداوسیما ضبط شده بود، پخش می‌کنند که من خودم به این ضبط خیلی علاقه دارم.  
‌چه منابعی درباره زندگی و کارهای حسین قوامی موجود است؟
درباره بیوگرافی استاد و تعدادی از هنرمندان برجسته، کتابی تحت عنوان «چهره‌های موسیقی ایران» توسط شاپور بهروزی سال‌ها قبل تالیف شده است و فکر می‌کنم چند مورد تالیفات دیگر هم بوده ولی متاسفانه اطلاع دقیق ندارم.
‌حسین قوامی دو دوستدار کم سن‌وسال داشت که علاقه‌مند بودند صدایشان را نزد او تعلیم دهند. خود من یکی از آنها را دیده بودم که در موقع تمرین واقعا صدای رسا و قوی داشت و آهنگ «پری کجایی» را با تمام قدرت می‌خواند. شما اسم‌های‌شان را به یاد می‌آورید؟
بله. یکی مزدا انصاری و دیگری پژمان پورزند بود که برای دیدار و کسب فیض نزد پدرم می‌آمدند تا صدایشان را تست کنند ولی الان خبری از آنها ندارم.
‌آیا به خاطر دارید تا به حال چند نفر، آهنگ‌های پدر را خوانده‌اند؟
تا جایی‌که من به یاد دارم تصنیف «پری کجایی» را آقای هوشمند عقیلی، مرحوم خانم الهه و آقای محمد اصفهانی خوانده‌اند. خود شما هم ریتم آهنگ را کمی عوض کرده و خوانده‌اید. یکی دیگر از تصنیف‌های پدرم را که «شب جدایی» نام دارد، همایون شجریان، پسر استاد شجریان خوانده‌اند.
‌آیا همراه پدر، در مجالس خصوصی یا در زمان ضبط برنامه، بودید؟
بله. فقط یک‌بار زمانی که شاید شش یا هفت ساله بودم، در یک برنامه پخش زنده رادیویی در استودیو قدیمی رادیو ایران که در نزدیکی سید خندان بود، همراه پدر حضور داشتم و چون در آن زمان بیشتر برنامه‌ها به‌طور مستقیم پخش می‌شد، پدرم از من خواست که بدون هیچ‌گونه صدایی در گوشه‌ای بنشینم. تصور کنید در آن سن و سال برای من چقدر خسته‌کننده بود. در مجالس خصوصی هم زمانی که نوجوان بودم گاهی پدرم مرا به همراه خودشان می‌برد.
‌حسین قوامی چه خصوصیات اخلاقی‌ای داشت؟
پدر من در سال 1288هجری شمسی در تهران متولد شد. البته ریشه شیرازی دارد. اکثر اوقات آرام بود ولی چنانچه در محافل، درخصوص موارد هنری سوال می‌شد یا از ایشان اظهار نظر می‌خواستند پاسخ می‌داد. ضمنا استاد قوامی درباره اخلاق هنرمند در مجالس عمومی و منازل دوستان، تاکید زیادی می‌کرد که رعایت رفتار و شایستگی هنرمند حتما مورد توجه همه هنرمندان قرار گیرد.
‌در زمینه موسیقی، فعالیت‌هایش چگونه بود؟
همانطور که می‌دانید تعداد زیادی کار رادیویی و بعد، همزمان تعداد کمی برنامه‌های تلویزیونی اجرا کرد. در مورد کارهای خصوصی، تعدادی در مجالس خانوادگی و دوستانه اجرا شد که توسط بعضی از دوستان یا بستگان ضبط شده و تعدادی از آنها در اختیار ما گذاشته شده است.
‌بر چه نکاتی از آداب موسیقی قدیمی تاکید داشت؟
عقیده داشت موسیقی خوب باید اول برای هنر و ارزش‌های آن به وجود بیاید و بعد آن را برای نسل‌های حال و آینده حفظ کرد.
‌شاگردان شاخص استاد چه کسانی بوده‌اند؟
به مفهوم کلاسیک، پدرم شاگرد نداشت ولی مطمئن هستم در کار هنری بعضی از هنرمندان اثر زیادی داشته است و به‌طور کل عقیده دارم الهام‌گیری، بخشی از زندگی هنری هر هنرمند است.
‌با استادانی چون همایون خرم و جلیل شهناز تا چه اندازه مراودت داشتند؟
پدرم تقریبا با تمام استادان برجسته، دوستی و ارتباط داشت. با مرحوم همایون خرم و جلیل شهناز هم بسیار نزدیک بود و صمیمت خاصی داشت. خدا هر دوی این عزیزان ازدست‌رفته را رحمت کند.
‌چه درسی از پدر آموختید؟
تواضع، متانت، سخاوت و صداقت را از پدرمان یاد گرفتیم.
‌طرز فکرشان به‌طور کلی در زندگی چه بود؟
احترام و محبت بی‌دریغ به خانواده و دیگران.
‌در ساعات تنهایی، خود را چطور سرگرم می‌کردند؟
با گوش‌دادن به بعضی از آثار هنرمندان و مراجعه به کتب شعرای قدیمی و معاصر.
‌بزرگ‌ترین آرزوی حسین قوامی در زندگی چه بود؟
سلامتی و همچنین موفقیت فرزندان در تحصیل و زندگی.
‌آیا ایشان، فرزندانشان را به فراگیری موسیقی تشویق می‌کردند؟
او بیشتر علاقه داشت ما ابتدا به تحصیل بپردازیم و بعد در صورت تمایل موسیقی را دنبال کنیم.
 ‌تاثیر شایستگی هنری استاد بر شما و دیگر فرزندان به چه صورتی تجلی می‌کرد؟
این تاثیرات که همگی از یک ارزش والای موسیقی ملی ایران سرچشمه گرفته است، برای همگی ما و حتی سایر فامیل، افتخار‌آمیز بوده.
‌آیا مادر و فرزندان هیچ‌کدام در عرصه موسیقی بوده‌اند؟
همه فرزندان استاد علاقه بسیار زیادی به موسیقی داشته و دارند ولی متاسفانه به عرصه موسیقی وارد نشده‌ایم.
‌از آخرین روزهای زندگی حسین قوامی بگویید. آیا علاقه‌مندانشان به ایشان سر می‌زدند؟
بله، اما متاسفانه من در آن زمان در ایران نبودم ولی به وسیله تلفن می‌گفت که اشخاص بسیار زیادی مرتبا با مادرم و خودش در تماس هستند یا سر می‌زنند تا در صورت نیاز به هرگونه کمکی، مادرم را یاری دهند و تا آنجایی که به یاد می‌آورم آقای شهرام ناظری، مرحوم گلشن ابراهیمی، آقای سر کشیک و آقای حسین مصاحبی همیشه و بیش از همه به پدر من محبت کردند.
 ‌24سال از درگذشت استاد قوامی می‌گذرد. بعد از اینهمه سال جایگاه و منزلت او در داخل و خارج تا چه حد گرامی داشته شده است؟
 بعد از در گذشت استاد قوامی در ایران، مراسم بسیار باشکوهی از مسیر بیمارستان ایرانمهر تا تالار وحدت به سوی امامزاده طاهر کرج برگزار شد. خودتان می‎دانید که در مراسم خاکسپاری، حضور مردم و اطرافیان بسیار قابل‌توجه بود. در مورد برگزاری مراسم خارج از ایران باید بگویم در کشورهای آمریکا، کانادا و اروپا علاقه‌مندان استاد، طی این سال‌ها مراسم‎ها و بزرگداشت‎های متعددی برگزار کرده‎اند که گویای اهتمام نسل‎های بعدی موسیقیدانان به ایشان است. مراسمی باشکوه هم در کالیفرنیا برگزار شد که عده زیادی از هنرمندان در آن شرکت داشتند. هنوز هم، گاه‌به‌گاه برنامه‌های یادبود در ایران و خارج از کشور برپا می‌شود که همگی حاکی از توجه و علاقه به میراث موسیقایی وی است.
‌آیا تاکنون بزرگداشتی از سوی خانواده و مسوولان برای ایشان برگزار شده است؟
از سوی خانواده به دلایل مختلف، امکان برگزاری بزرگداشت برای استاد وجود نداشته است ولی از طرف دوستان، خانم منیر طاها که شاعر است، مراسمی در ونکوور کانادا برپا کرد و دوستان دیگری هم در اروپا و آمریکا مراسم بزرگداشتی در سال‌های گذشته برگزار کرده‌اند. از سوی مسوولان دولتی و انجمن‌های فرهنگی مراسمی قبل و بعد از درگذشت ایشان در سطح وسیع در تالار وحدت و مکان‌های دیگر برگزار شد و یک مراسم هم از سوی دکتر حسین احمدی در موسسه انجمن حافظان فرهنگ و هنر ایران در آذر 1379 برپا شد و در این مراسم، لوح تقدیر و حمایلی برای قدردانی از پدرم به آقای مسعود قریشی، خواهرزاده‌اش تحویل داده شد. چند مراسم دیگر نیز از سوی همسر زنده‌یاد سیاوش زندگانی برای ایشان و پدرم، دکتر رضا فیاضی برای استاد همایون خرم و پدرم، آقای داریوش میراسکندری فرزند زنده‌یاد الهه، خانم فاطمه معیری برادرزاده استاد رهی معیری در منزل خانم پری زنگنه برگزار شد. همچنین از طرف دکتر شاهین آذری یک یادبود در سال 1369 در تهران و یک یادبود در سال1371 در دانمارک و یک برنامه هم در سال 1380 در بنیاد موسیقی درلندن از طرف دکتر عباس یزدی نجات برگزار شد که ایشان و خانم فخری نیکزاد راجع به پدرم صحبت کردند. درسال 1368 یک خانم ژاپنی هم به نام «هان شی یو» که برای جشن یازدهمین سالگرد انقلاب به تهران سفر کرده بود، به همراه شما نزد پدرم رفت. پدرم یک کاست سرگشته را امظا کرده و به ایشان هدیه داد و ایشان بعدا در یکی از مراسم‌هایی که هر سال در 14 اردیبهشت «چهارم می» در ژاپن در استادیومی به نام «شانگل هاشن» با حضور هنرمندان بیشتر کشورها برپا می‌شود، از پدرم یاد کرد. دکتر مازاکشی وانشا، ویلن‌زن معروف ژاپنی که هم ردیف یهودی منوهین است قطعه «پری کجایی» را در این مراسم نواخت که تمامی میهمانان حاضر در استادیوم، تحت‌تاثیر قرار گرفتند. بعد از آن تصنیف «پری کجایی» پخش شد و بعد از اتمام آهنگ، مازا کوشی و خانم هانشی یو، خبرنگار مجله موسیقی کاتیوجی یوشینبا از میهمانان خواستند که به احترام استاد قوامی یک دقیقه سکوت کنند که تمامی میهمانان ایستادند و بعد از سخنرانی این دو نفر، مجلس خاتمه یافت.
‌به «یهودی منوهین» اشاره کردید. در مورد اجرای مشترک او و پدر در سال 1344 می‌گویید؟
 سال 44 یهودی منوهین، نابغه موسیقی قرن، به تهران آمد و کنسرتی به همراه جلیل شهناز، حسین تهرانی و مرحوم پدرم برپا کرد. منوهین با شنیدن آواز پدرم در آن کنسرت گفته بود که «من تصور می‌کردم آواز ایرانی دارای ریتم باشد ولی در اجرای برنامه‌های استاد قوامی متوجه شدم که این خواننده بزرگ، ریتم را در آواز رعایت می‌کند و به نوازندگانش توجه ندارد و حامی برنامه است. درست موقعی که باید آواز را شروع کند، شروع می‌کند و همین امر باعث شد که متوجه شوم ریتم آواز ایرانی چهارضربه‌ای است و تنها قوامی این را رعایت می‌کند.» او استاد قوامی را در آواز ایرانی در سطح عالی و بالاتر از سایر خوانندگانی که به صدایشان گوش داده بود، قرار داد.
‌طی این 24سال، فرزندان برای گرامیداشت نام و صدای پدر چه کار کرده‌اند؟
فرزندان استاد به خصوص من، در طول سال‌های گذشته تاکنون برای زنده‌نگاهداشتن اسم پدرم و به خصوص آشنایی هنرمندان جوان با سجایای اخلاقی او که بخش مهمی از زندگی هنری است، از هرگونه همکاری با رسانه‌های اجتماعی به‌صورت بیوگرافی، عکس‌های کمیاب، از نظر شخصی یا اطلاعات مفید دریغ نکرده و امیدوارم بتوانم در آینده هم کاری در این جهت انجام دهم.
‌شیرین‌ترین خاطره‌ای که از پدرتان دارید چیست و پدر را همیشه در منزل یا خارج از منزل چگونه می‌دیدید؟
شیرین‌ترین خاطرات من، زمانی است که در کودکی یک دوچرخه مد روز برایم خرید و پس از خاتمه تحصیلات، اتومبیل خودش را به من واگذار کرد. همچنین او اکثر اوقات چه در منزل یا خارج از آن، با همه متواضع و خوش‌برخورد بود.
‌در مورد مادرتان خانم حشمت مشیری صحبتی می‌کنید...
از زمانی که به یاد دارم مادری فداکار و علاقه‌مند به استاد و فرزندان بود و تا آخرین روزهای زندگی، از هرگونه محبت و خدمتی برای ما دریغ نکرد، به خصوص در آخرین روزهای زندگی پدرم دست تنها با همه مشکلات موجود، از ایشان پرستاری و نگهداری کرد و خودش هم در تیرماه 89 در کالیفرنیا درگذشت. موردی که بد نیست در اینجا بگویم این است که از مرحوم مادرم شنیدم که شعر «سرگشته» یا «تو‌ ای پری کجایی» از استاد ابتهاج بیشتر به خاطر گویابودن احساسات درونی پدرم به مادرم، مورد استقبال پدرم برای اجرا قرار گرفت و به همین دلیل، این آلبوم برای من زیبا و خاطره‌انگیز است.
‌سفر کوتاهی که اخیرا به اتفاق خواهرتان به ایران داشتید، چگونه بود؟
سفر کوتاه و پرمشغله‌. باید اقرار کنم که تغییرات زیادی انجام شده است ولی امیدوارم شلوغی، ترافیک تهران و آلودگی هوا، وضع بهتری پیدا کند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط: خبرنامه، ،


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.



 



360 رنگ
شرح غزلهای حافظ
صفحه اصلی
آرشیو مطالب
عناوین مطالب

ابزار هدایت به بالای صفحه